رابطه کـارفرما و مـعمار:
رابطه کارفرما و معمار همیشه جای بحث داشته است و از موضوعاتی است که هر دو طرف با آن درگیر هستند. در این مقاله قصد داریم تا از مشکلات و تجربه ها در این زمینه با یکدیگر صحبت کنیم.
برای انجام پروژه های طراحی معماری و ساخت و اجرا و طراحی داخلی ، امروز با استودیو معماری بوم تماس بگیرید.
تبریز، ولیعصر، مرکز تجاری اطلس، طبقه ۱۰، واحد ۱۶
کدپستی: 5157753714 شماره تلفن: 04133332930
فاکس: 04133332930 شماره موبایل: 09223654069
صفحه ما در اینستاگرام را دنبال کنید
“من نمیدانم چرا مردم معمار استخدام میکنند و به آنها میگویند که چه کاری انجام دهند! ”
این جمله ایست نیش دار از فرانک گهری در مورد رابطه معمار و کارفرما. به راستی این رابطه در به ثمر رسیدن یک اثر تحسین برانگیز معماری چقدر موثر است؟ در این مقاله سعی شده است نقش کارفرما در طراحی معماری با استناد به دیدگاهِ صاحبنامان این حرفه بررسی شود.
کارفرما تأمین کننده تمام نیازهای یک معمار است. برای کار کردن، مطرح شدن، کسب درآمد و خلق کردن ولی در عین حال بدون تعارف، معمولاً مانعیست برای گذر از مدگرایی یا ارزان سازی به سمت نوآوری هنری و بدعت در معماری. مقوله کارفرما و معمار، مبحثی است که هرازگاهی باید به آن پرداخت.
چراکه این دو قشر همواره با یکدیگر دارای روابط پیچیدهای بودهاند. این رابطه که نیازمند تعاملی مشترک میان طرفین برای حصول به هدفی مشترک است، معمولاً به گونهای از بالا به پایین از طرف کارفرما به پیش میرود . در این میان، معمولاً معماران خوب و خواستههای آنان، الزاما منابع خوبی برای حصول سودهای کلان برای کارفرمایشان است که فدای خواستههای سودگرایانه، زودگذر، نامعقول و افراطی کارفرمایان میشوند.
این مطلب را از دست ندهید: رستوران برکه
میس ون دروهه از معماران تحسین شده قرن بیستم در مورد کارفرما زیاد خوشبین نبود: “هرگز با کارفرمای خود در مورد معماری صحبت نکنید، با آنها از کودکانشان بگویید. در اکثر موارد وقتی در مورد معماری بحث میکنید آنها چیزی متوجه نمیشوند. یک معمار باید توانایی این را داشته باشد که به کارفرما بفهماند که چه میخواهد چون غالباً آنها متوجه خواستههای واقعیشان نیستند”.
طول تاریخ گواه این است که معماران جامعه غالباً در جایگاه واقعی خود حضور نداشتهاند و در اکثر موارد قشری بودهاند که نادیده گرفته شدهاند. سوالی که اینجا مطرح است، این است که چرا اینگونه بوده است؟ چرا در دوران ما و جامعه کنونی این قشر که میتوانند از توانمندترین افراد اجتماع باشند، همچنان دارای بیثباتترین جایگاه در جامعه انسانی هستند؟ چرا معمار و از همه مهمتر معماری نادیده گرفته میشود؟چرا کارفرما و معمار رابطه خوبی با هم ندارند؟
فلسفه معماری:
معماری یکی از مهمترین مباحثی است که میتواند در تکتک لایههای اجتماعی و فرهنگی جامع نفوذ کند و بر آن تأثیر فراوان بگذارد و هم از آن تاثیر بپذیرد. فلسفه معماری که انسانمداری از اولین و مهمترین فلسفههای وجودی آن است فراتر از تعریفهایی است که امروزه در جامعه کنونی ما جا افتاده است و باید به صراحت بیان کرد، علاوه بر لایههای اجتماعی و فرهنگی، از بسیاری چیزهای دیگر نظیر روانشناسی، سیاسی و اقتصاد نیز متأثر است.
پروژه پیشنهادی: مجتمع مسکونی بعثت
در این میان، روابطی وجود دارد که در زمینه طراحی معماری در بخش ساخت و ساز به شکل ساختمان و شهر (چراکه معماری فراتر از ساخت و سازها به شکل یک بنا و ساختمان است و گستره فراوانی را تشکیل میدهد)، دارای پیچیدگی ویژهای است که شامل کارفرما، پیمانکار(مجریان) و معماران میشود. مباحثی که در اینجا مطرح است، بیشتر میان ارتباط کارفرما و معمار است اما نکته دیگری که واقعاً مهم است، نوع برقراری ارتباط میان پیمانکاران با کارفرمایان است (که مجالی دیگر میطلبد). با وجود معمار در پروژهای مشترک میان این سه قشر، توانمندی بیشتر با پیمانکار پروژه است، مگر در موارد اندک که کارفرما از شعور کافی برخوردار بوده و برای هر دو در حیطه کاری خود شخصیتی ویژه قائل شود. در این مورد به مقاله مدیریت پیمان در تبریز رجوع کنید
ای ام پی، در تضاد نسبی با دیدگاه فرانک گهری، معتقد است: “معماری فعالیتی انفرادی نیست، شما باید به کارفرما اعتنا کنید و تنها از این طریق امکان خلق معماری بزرگ فراهم خواهد شد. شما نمیتوانید به صورت مجرد کار کنید.”
و فلیپ جانسون نیز چنین نظری را ابراز میکند: “یک ساختمان خوب بیشتر نتیجه یک کارفرمای خوب و یک پیمانکار خوب است تا یک معمار خوب”
مقاله پیشنهادی:معماری کلاسیک+ جدید ترین پروژه ها
اگرچه در برخورد معمار با کارفرما در بیشتر موارد معمار راه به جایی برای اجرای کامل طرحش نمیبرد .اما باید کارفرمایان و دیگر مجریان توجه داشته باشند که باید به معمار خود اعتماد کنند و دست او را برای رسیدن به نتیجه بهتر باز بگذارند، چراکه معمار اگر به معنای واقعی معمار باشد، باید جنبههای مختلفی از طرح را در نظر بگیرد؛ منافع و خواستههای کارفرما، چگونگی بنا در بافت شهری و کارکرد و تعامل آن با دیگر بناها، رفع نیازها با توجه به کاربری به همراه بهترین عملکرد و بسیاری از موارد دیگر که باید برای دستیابی به آنها اصول معمارانه را در نظر بگیرد و این در حالی است که باید سبک و روش معمار نیز در آن هویدا باشد. با این حال، در مقوله معمار و کارفرما همواره این معمار است که بهدلیل فشار و ناآگاهی کارفرما باید از میان گزینه بد و بدتر، بد را انتخاب کند و رسیدن به موارد از متوسط به بالا آرزوی معماران کنونی جامعه شده است.
زمانی که در این مقوله بدینشکل برخورد میشود، به طبع معمار سرخورده از اجتماع کنونی دیگر تلاشی برای ارتقای سطح کیفی زندگی دیگران در موضوع مهم، فرهنگساز و جامعهساز معماری، از خود نشان نمیدهد و اینگونه خواهد بود که معماری در سطح پایینی از جامعه باقی خواهد ماند و بهجای آن پیمانکاران با سودخواهی بسیار بالا جای آنها را در تقابل با کارفرمایان خواهند گرفت. البته در این یادداشت منظور پیمانکاری است که اولویت را سود خود قرار میدهد، در حالی که وقتی پای معمار و طراحی معماری به میان میآید، سود شخصی معمار بیشتر موارد در درجه آخر قرار میگیرد، به این دلیل است که در پروژههای که معمار خواستار اجرای آن به بهترین نحو در زمانی که کارفرما مخالف است، از سود خود میگذرد و از جیب خود هزینه میکند تا طرح و پروژه یاد شده به سرانجام خود دست یابد.
مطلب پیشنهادی: باشگاه تاکتیک
تجربه شخصی:
در ادامه به بیان یک تجربه شخصی در مورد رابطه کارفرما و معمار میپردازیم. چندی پیش به شرکت یکی از دوستان پیمانکار برای کاری رفته بودم، صحبت از پروژههای ساختمانی به میان آمد. در این بحث، موضوع بر سر کیفیت ساختمان و موضوع ماندگاری آنها هم برای شکلدهی به یک شهر نظامیافته بود و هم رسیدن به درجه عمر بیشتر برای این بناها، چراکه دیده میشود عمر این بناها در کوتاهترین زمان به پایان میرسد و صرف نظر از اینکه نمای شهرهای ما را به تمسخر میگیرد، از نظر محیطزیست و جنبههای اقتصادی نیز به صرفه نخواهد بود. من به عنوان معمار به ایشان گفتم که دوست ندارم ساختمانی که طراحی و اجرا میکنم، از کیفیت نامطلوبی برخوردار باشد و خواستار ماندگاری آن هستم و در این میان، مخاطب من از مهمترین اولویتهای من بهشمار میآید، پس بهدنبال راههایی برای ماندگاری مصالح پس از گذر سالها هستم تا شهری ماندگارتر خلق کنم. ایشان بهعنوان پیمانکار بیان کردند که همواره نباید یک ساختمان دارای عمر زیاد باشد و نیاز است ساختمان پس از 10 تا 20 سال بازسازی شود، چراکه نیازهای افراد جامعه در 20 سال آینده متفاوت خواهد بود و دیگر خواستار این ساختمان نخواهند بود.
در میان صحبتهای او، سودخواهی شخصی بهوضوح دیده میشد که او خواستار رسیدن به پروژههای بیشتر صرف نظر از دلایل و مشکلاتی است که در بالا به آن اشاره شد اما باید پرسید که رسیدن به سود بیشتر به چه قیمت؟ زمانی که چنین نگرشی در دستور کار مجریان باشد، نامعماران جای معماران را میگیرند تا علاوه بر تامین سود کارفرمایان و پیمانکاران، خود نیز از سودهای کلانی بهرهمند شوند. در جامعه کنونی تا زمانی که معمار مجری طرح خود نباشد، در این پروژهها نمیتوان به نتیجه مطلوب در مبحث معماری دست یافت. اگر کارفرما در رابطه با معماری به معمارش اعتماد کند، به یقین سود بیشتری را نسبت به سودهای آنی و لحظهای بهدست خواهد آورد و نمونه آن خانه شریفیها اثر علیرضا تغابنی در تهران است.
اگر از زاویه دید بالاتری به این مقوله بنگریم کارفرمای خصوصی میتواند با همکاری معماران توانا در مسیری منطقی در عین تضمین موفقیت پروژه خود، باعث به وجود آمدن آثار آوانگارد معماری و در نهایت ارتقای سطح معماری کشور شود.
امیدواریم این مقاله، بتواند قدمی هر چند کوچک در راستای رابطه کارفرما و معمار بردارد.
برای انجام پروژه های طراحی معماری و ساخت و اجرا و طراحی داخلی ، امروز با استودیو معماری بوم تماس بگیرید.
تبریز، ولیعصر، مرکز تجاری اطلس، طبقه ۱۰، واحد ۱۶
کدپستی: 5157753714 شماره تلفن: 04133332930
فاکس: 04133332930 شماره موبایل: 09223654069
صفحه ما در اینستاگرام را دنبال کنید